سلام خدمت عزیزان
چند روز پیش به مطلب جالبی در سایت نهاد کتابخانه های عمومی کشور برخوردم که برایم جالب بود. این مطلب را پرینت گرفته و در پانل کتابخانه زدم. برایم جالب بود که این مطلب اینقدر خواننده زیادی داشت. شاید علتش این است که اکثردانش آموزان یا دانشجویان اغلب با این مشکل (خواب آلودگی در حین درس خواندن) مواجه هستند. به همین خاطر این مطلب را در این وبلاگ ،البته با ذکر ماخذ، برای شما عزیزان قرار می دهم.
چرا هنگام مطالعه کردن احساس خواب آلودگی می کنیم؟
مترجم فاطمه سالمی – کارشناس ارشد ارتباطات اجتماعی
خوابیدن یک فرایند طبیعی است که در فاصله های زمانی خاص رخ میدهد و خواب بهترین راه برای استراحت بدن ماست. اما مهم است که واقعیتهایی مانند کجا بخوابیم، چه مدت بخوابیم و چه وقت بخوابیم .... را در نظر بگیریم.
هر روز، ما افراد مختلفی را میبینیم که در قطار، کلاس درس، کتابخانه و ..... می خوابند.
بعضی ها عادت دارند بعد از غذا خوردن یا در حال رانندگی یا حتی هنگام خواندن بخوابند. دلیل همه اینها ممکن است به نوع غذایی که ما میخوریم، محیط و سلامتی ما وابسته باشد.
به طور کلی والدین از این که فرزندانشان موقع مطالعه میخوابند شکایت میکنند.
این حالت بین همه ما متداول است که هنگام خواندن خمیازه میکشیم و یا میخوابیم.
دلایل این مسئله ممکن است:
· وضعیت و حالتی باشد که ما هنگام خواندن داریم.
· خواندن در یک زمان نامناسب
· نوع کتابی که ما میخوانیم
دلایل علمی
بیشتر مردم هنگام خواندن یک حالت راحت دارند که از فعالیتهای فیزیکی جلوگیری میکند. این عامل باعث میشود که اسید لاکتیک وارد خون و مایع میان سلولی شود و بدن خسته شود.
اسید لاکتیک جذب شیمیایی مقدار زیادی از اکسیژن است، که خیلی سریع نسبت به خون حاوی اکسیژن برای کاهش جریان خون به مغز واکنش نشان میدهد.
با توجه به کاهش اکسیژن خون، مغز خسته میشود و ما هنگام خواندن احساس خواب آلودگی میکنیم.
نکاتی برای جلوگیری از خوابیدن هنگام خواندن:
· سعی کنید هنگام خواندن صاف و درست بنشینید.
· از خواندن در وضعیت دراز کشیده اجتناب کنید چون مغز باید همزمان دو وظیفه خوابیدن، بیدار ماندن و خواندن را اجرا کند.
· از ماندن در یک وضعیت ثابت برای طولانی مدت اجتناب کنید زمانی که برای مدت طولانی متنی را میخوانید یک تاثیر خواب آور ( نیمه هوشیار) روی ذهن دارد.
· هنگام خواندن، به طور مداوم وضعیت خود را تغییر دهید تا تمرکزتان افزایش یابد.
· هنگام خواندن، در فاصله های زمانی کوتاه فعالیت فیزیکی داشته باشید.
· گاهی اوقات با صدای بلند بخوانید.
· خواندن در زمان مناسب بسیار مهم است.
· وقتی احساس خواب آلودگی میکنید موضوعهای جالب بخوانید.
· فعالیت فیزیکی داشته باشید و اگر ممکن است یک دوش آب سرد بگیرید همه اینها انرژی مغز شما را بالا میبرد.
ماخذ: http://www.mallumagic.com/ Why-do-we-feel-sleepy-while-studying
به نام خدا
سلام دوستان عزیز
امروز می خواستم در مورد دو انجمن ادبی که در این کتابخانه تشکیل می شود، صحبت کنم: انجمن ادبی استاد آشفته و انجمن ادبی جوان
انجمن ادبی استاد آشفته عصر روزهای دوشنبه تشکیل می شود. و انجمن ادبی جوان در نیمه اول سال(بهار و تابستان)، عصر پنج شنبه ها و در نیمه دوم سال (پاییز و زمستان) صبح روز جمعه تشکیل می شود.
انجمن ادبی جوان کلاسهای مفیدی درموضوع ادبیات و شعر در طول سال برگزار می کند که تعداد این کلاسها در تابستان بیشتر می شود. و همانطور که گفتم این کلاسها در این کتابخانه تشکیل می شود. بخاطر آشنایی دوستان با این کلاسها،اسامی و تعداد جلسات و همچنین شهریه کلاسها را می نویسم.
کلاس های تابستانه ی انجمن ادبی جوانان شهرضا
1. اشنایی با حافظ
2.عروض و قافیه مقدماتی (عمومی ، دانش آموزان کلاس چهارم انسانی)
3.آشنایی با عناصر داستان و داستان نویسی
4.مثنوی خوانی
5.شاهنامه خوانی
ثبت نام درکتابخانه ی دکتر امینی صورت می گیرد.
شهریه ی هر دوره 200000ریال می باشد.
تعداد جلسات هر دوره هشت تا ده جلسه است.
[ سه شنبه 90/4/21 ] [ 12:18 عصر ] [ mohammad ghasem ]
نظر
سلام خدمت دوستان گرامی
امروز نامه ای دریافت کردم در مورد "اولین جشنواره ملی ادبی سرزمین محبوب من"
این جشنواره را نهاد کتابخانه های عمومی کشور برگزار کرده و مهلت ارسال آثار تا پایان تیر ماه است. پوستر این جشنواره در کتابخانه موجود می باشد. این نامه را برای کانونهای ادبی جوانان و آشفته فرستادم و نامه این جشنواره را نیز در اینجا برای خوانندگان عزیز میاورم.
نکات مربوطه در خصوص جشنواره:
1- علاقه مندان به شرکت در این جشنواره میتوانند آثار ادبی خود را در قالب شعر (کلاسیک، نیمایی، سپید، سرود و ترانه)، با موضوع ویژه سند مولفههای هویت ملی ایرانیان و در ذیل هفت موضوع «روح معنویت، تعبد و توحید»، «اسلام مبتنی بر معارف قرآن و مودت اهل البیت(ع)»، «ولایت مداری»، «سرزمین ایران»، «زبان و خط فارسی»، «تمدن و تاریخ ایران» و «مهدویت، انتظار و رسالت تاریخی ایرانیان» به دبیرخانه جشنواره ارسال کنند.
2- اشعار ارسالی در هر یک از قالبهای ارسالی باید به صورت تایپ شده بوده و حداکثر 2 اثر برای هر شرکت کننده در نظر گرفته شده است.
3- مهلت ارسال آثار پایان تیرماه سال جاری است. 4- آثار ارسال شده به دبیرخانه جشنواره عودت داده نمیشود. 5- به موارد خارج از موضوع جشنواره ترتیب اثر داده نمیشود. 6- آثار ارسالی نباید در سایر جشنواره ها حائز رتبه شده و ارائه شده باشد.
7-به برگزیدگان جشنواره، جوایز ارزندهای اهدا میشود.
8- پوستر های جشنواره به کتابخانه های عمومی ارسال می گردد.
9- آدرس دبیرخانه جشنواره:«تهران، ضلع جنوبی بلوار کشاورز، خیابان فلسطین جنوبی، کوچه شهید ذاکری، پلاک 9، طبقه دوم، امور ادبی، کدپستی 1416764311 » می باشد.
لذا خواهشمند است اطلاع رسانی به علاقمندان بویژه اعضاء کانون های ادبی شهرستان بنحو شایسته صورت پذیرد.
احتراماً به آگاهی می رساند نهاد کتابخانههای عمومی کشور در راستای تبیین مولفههای هویت ملی ایرانیان و به منظور ترویج و اعتلای فرهنگ، حکمت و ادب پارسی و آشنایی هر چه بیشتر جوانان با اندیشهها و ذخائر ادبیات غنی ایران اسلامی خلاق، اقدام به برگزاری اولین جشنواره ملی ادبی «سرزمین محبوب من» در داخل و خارج از کشور نموده است. |
 |
[ دوشنبه 90/4/13 ] [ 1:8 عصر ] [ mohammad ghasem ]
نظر
با سلام خدمت دوستان گرامی
الان داشتم سایت نهاد کتابخانه های عمومی کشور را می خواندم که به این گفتگو برخوردم و چون برایم جالب بود در این وبلاگ قرار می دهم تا دوستان گرامی نیزاستفاده نمایند.
گفت و گو با مسنترین مادر کتابخوان بشرویه
کتاب و کتابخوانی سن و سال نمیشناسد و یار مهربان همواره میتواند انیس و همراه هر کس در جامعه باشد و این امر در گفت و گو با خدیجه قریشی، مادر 80 ساله عضو کتابخانه ملا عبدا...بشروی، ثابت میشود.روز مادر و ایام میلاد حضرت زهرا (س) بهانه و فرصتی شد تا از وی دعوت کنیم چند دقیقه مهمان صحبتها و خاطراتش از کتاب و کتابخوانی در طول سالهای زندگیاش باشیم. شنیدن این علاقهمندی به مطالعه و جدیت در تحصیل وی در ایام کودکی میتواند برای کودکان و نوجوانان ما الگو باشد.
ایام تحصیل
وی در خصوص ایام تحصیل و نحوه ورود به مدرسه میگوید: در جوِ گرفته و بسیار نامناسب ایام کودکی من تحصیل برای هر کس یک امر ناممکن بود، به خصوص در مناطق دور افتاده، محروم و با نگاه و دیدگاه خانوادهها و اجتماع، تحصیل برای یک دختر سخت و طاقتفرسا بود. من هم با اصرار، پدر را راضی کردم که به مکتبخانه بروم و در سالهای سوم و چهارم هم بنا به دلایلی عازم مشهد شدیم و سالهای سوم و چهارم در مدرسهای قدیمی در مشهد سپری شد. در بشرویه فقط من در کلاسهای پایینتر بودم و برای امتحانات پایه به مدرسه دیگری میرفت و این رفت و آمدها به خصوص از دید مادرم مذمت میشد.
در همه کلاسها شاگرد اول بودم و وقتی توانستم مدرک ششم را بگیرم قرار شد در مشهد مشغول به کار شوم که باز هم همین مشکلات و جو جامعه باعث شد نتوانم وارد محیط کار شوم. اولین کتابی که با آن انس گرفتم قرآن بود که آنزمان به صورت صدکلمه در مکتبخانهها تدریس میشد.
اولین کتاب
وی ادامه میدهد: بعد از پایان تحصیلات و به خاطر اینکه نتوانستم از تحصیلات خود در محیط کار استفاده کنم، به بشرویه آمدیم و بعد از ازدواج هم بهترین راه را در استفاده از کتاب و مطالعه در کتابخانه دیدم. در اوایل تهیه کتاب مناسب به سختی امکانپذیر بود، چون هنوز در بشرویه کتابخانهای وجود نداشت. ولی بعد از مدتی کتابخانه بشرویه افتتاح شد و اولین کتابی که مطالعه آن خیلی به دلم نشست، زندگانی حضرت یعقوب بود و بعد از آن هر ساله عضو کتابخانه بودهام تا حالا که بیشتر از چهل سال از عمر این کتابخانه میگذرد.
خانم قریشی هیچکدام از کتابهایی که خوانده است را فراموش نکرده و وقتی میپرسم چند عنوان از کتابهایی که خوانده را نام ببرد، شروع میکند به نامبردن از کتابهایی که مطالعه کرده است.
وی ادامه میدهد: مطالعه سرگذشت ائمه، پیامبران، نهجالبلاغه و در کنار آن سرگذشت پادشاهان ظالم و ستمگر همگی درسهاییست که از تاریخ گرفتهام.
وی ادامه میهد: هر پادشاه ظالمی به سرنوشتی بد و فرجام سختی گرفتار شده است و در عوض از تمام انسانهای خوب و عادل نام نیک در تاریخ و کتابها به یادگار مانده است.
وی از مطالعه کتاب کریمخان زند میگوید و بهرهای که از خواندن این کتاب برده است.
یک خاطره
وی در پاسخ به سوالی درباره خاطرهای از دوران حضورش در محیط کتابخانه میگوید: چون به نظم و پاکیزگی علاقه زیادی داشتم یک روز که کتاب کهنه و مندرسی را امانت گرفته بودم نتوانستم همانگونه پاره برگردانم و آنرا مرتب کردم و جلد زدم و به مسئول کتابخانه تحویل دادم. مسئول کتابخانه هم که حاج آقای اسدی بودند از این کار من خیلی خوششان آمد و از آن به بعد عمداً کتابهای قدیمی را برای مطالعه به من میدادند و من هم بعد از مطالعه کتابها را جلد میکردم و به کتابخانه برمیگرداندم که به همین روش تعداد زیادی ازکتابهای فرسوده کتابخانه مرمت و صحافی شد.
مطالعه کتاب و تعلیم و تربیت فرزندان
خانم قریشی چهار فرزند دارد که به یمن تربیت آگاهانه و همراه با مطالعه و راه و روش تربیت، همگی جزء فرهنگیان و افراد باسواد جامعه هستند. وی در این باره میگوید: همسن و سالان من در بشرویه اکثراً بیسواد بودند و من نقش سواد و مطالعه را در تربیت و تحصیل بچهها به خوبی میدانستم و سعی کردم از این موهبت به خوبی استفاده کنم و به همه آنها هم اصرار کردم که مانند خودم نسبت به تحصیل و کسب مدارک علمی همت داشته باشند و خوشبختانه از این بابت از خداوند شاکر هستم و در حال حاضر همه بچهها میدانند که بهترین هدیهای که میتوانند برای من تهیه کنند کتاب است.
کتابخانه
از خانم قریشی خواستم در جملات کوتاهی توصیف خود را از کتابخانه بیان کند و وی با شور و هیجان پاسخ میگوید: کتابخانه بهترین جای دنیاست. من در طول روز و بعد از انجام کارهای خانه روزم را با مطالعه به پایان میبرم و بیشتر شبها با حال و هوای کتاب میخوابم. و اگر کتاب در دست نباشد با یک مجله کهنه و قدیمی هم که شده باید خودم را سرگرم کنم. من به قرآن علاقه عجیبی دارم و جدای از خواندن قرآن، داستانها و مطالب قرآن برایم تکراری نمیشود و عقیده دارم هر زن مسلمان باید سوره نساء را بارها و بارها بخواند، چون خواندن آن باعث میشود یک دوره کامل احکام را بگذرانیم.
[ چهارشنبه 90/4/8 ] [ 8:18 صبح ] [ mohammad ghasem ]
نظر
با سلام خدمت دوستان عزیز
امروز می خواهم کتابی معرفی کرده و همچنین مطلب جالبی از آن در اینجا بنویسم.
کتاب "لطفاً موفقیت را باور کنید" از دکتر محمود نامنی انتشارات نامن
موضوع این کتاب در مورد موفقیت، خودشناسی و اعتماد به نفس است. همچنین جملات بسیار جالبی از بزرگان در مورد هر موضوعی آورده شده است.یکی از کتابهای پرطرفدار کتابخانه مان می باشد و خوانندگان بسیاری دارد. ما در کتابخانه مان کتاب روانشناسی بسیاری داریم که اکثر آنها ترجمه شده هستند. شاید این کتاب بخاطر این طرفدار بیشتری دارد که نویسنده آن ایرانی است و کاملاً با فرهنگ ما مطابقت دارد.
اینجا گزیده ای از مطالب این کتاب را در مورد زمان می آورم.
حضرت علی می فرمایند:
زمان چون ابر در گذر است .
اندوه بزرگی است از دست رفتن فرصت ها
آندره ژید متفکر فرانسو نیز به تلخی می گوید:
تلخ ترین حقیقت آن است که در دوران پیری پی ببریم که در طول زندگی خویش از استعدادها و لحظه لحظه های عمر خود به حد کافی استفاده نکرده ایم.
ایرج میرزا ارزش عمر یا وقت را چنین می سراید.
گر گوهری از کفت بیرون تافت در سایه وقت می توان یافت
گر وقت رود ز دست انسان با هیچ گهر ، خرید نتوان
پروین اعتصامی نیز چنین می سراید:
گوهر وقن بدین خیرگی از دست مده آخر این در گرانمایه بهایی دارد
ژوزف مورفی متفکر معاصر، مهمترین راه دستیابی به موفقیت را زمان می پندارد و می نگارد:
اولین گام در مسیر موفقیت شناخت درست و دقیق از وقت یا زمان می باشد. در حقیقت مهمترین و عزیزترین چیزی که ما داریم "عمر" می باشد.
کاترین پاند می گوید:
دیروز به تایخ پیوست فردا معماست امروز هدیه است
و لوییز هی می گوید:
زمان در انتظار هیچ کس نمی ماند.
[ سه شنبه 90/4/7 ] [ 10:2 صبح ] [ mohammad ghasem ]
نظر
::