سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کتابخانه دکتر امینی شهرضا

بمناسبت هفته بهزیستی نمایشگاهی از کتب مربوط به معلولین و زندگی افراد موفق معلول در کتابخانه برپا شد.



[ چهارشنبه 95/4/30 ] [ 7:18 عصر ] [ mohammad ghasem ]

نظر

تعداد 39 جلد کتاب کودک به کتابخانه رسید که بعد از انجام گرفتن کارهای فنی آن، نمایشگاهی از این کتابها برپا شده است. این کتابها، داستانهای شاهنامه است که توسط محمدرضا یوسفی بازآفرینی شده است. یکی از محاسن این کتابها، دوزبانه بودن این کتابهاست. به این صورت که ترجمه انگلیسی کل متن کتاب نیز آورده شده است.



[ چهارشنبه 95/4/30 ] [ 2:38 عصر ] [ mohammad ghasem ]

نظر

ضمن گرامیداشت هفته بهزیستی، عضویت معلولین گرامی (نابینایان، کم بینایان و معلولین جسمی و حرکتی)در این کتابخانه، با همراه داشتن کارت معلولیت یا معرفی نامه از اداره بهزیستی رایگان می باشد.



[ چهارشنبه 95/4/30 ] [ 1:28 عصر ] [ mohammad ghasem ]

نظر

 

دهمین نشست «کتاب‌خوان» روز پنج شنیه بیست و چهارم تیر با حضور تعدادی از اعضای این کتابخانه و علاقه‌مندان کتاب و کتابخوانی در بخش نشریات کتابخانه دکتر امینی در شهرستان شهرضا برگزار شد.

این نشست با معرفی 6 کتاب، که در ادامه به مرور اجمالی آنها می پردازیم، به کار خود خاتمه داد.

کتاب جانستان کابلستان نوشته رضا امیرخانی ارائه دهنده گل اندام فرهمندی (مسئول کتابخانه)

رضا امیرخانی در جانستان کابلستان سفر کوتاه اما پرماجرایش به افغانستان را روایت می کند.  

در این سفر رضا امیرخانی به همراه همسر و فرزند یک و نیم ساله خود به مشهد رفته و از آنجا به افغانستان می رود. در این کتاب که نوعی سفرنامه است با شهرهای افغانستان خصوصاً هرات آشنا می شویم همچنین کلماتی که بکار می بردند و شباهت های فرهنگی این کشور و کشور خودمان آشنایی پیدا می کنیم. رضا امیرخانی در این کتاب می نویسد هربار وقتی از سفری به ایران برمی گردم، دوست دارم سر فرو بیافکنم و برخاک سرزمین ام بوسه ای بیافشانم. این اولین بار بود که چنین حسی نداشتم. برعکس، پاره ای از تنم را جا گذاشته بودم پشت خطوط مرزی، خطوط بی راه و بی روح مرزی. خطوط «مید این بریطانیای کبیر»! پاره از از نگاه من، مانده بود در نگاه دختر هشت ماهه... بلاکش هندوکش...  

 کتاب حماسه حسینی نوشته شهید مرتضی مطهری  توسط خانم فاطمه انصاری معرفی شد. این کتاب مجموعه ای از سخنرانی ها و یادداشتهای استاد مطهری در مورد حادثه کربلا می باشد. این کتاب در مورد زندگی امام حسین و چگونگی قیام ایشان صحبت می کند. و پرده از بسیاری از یاوه گویی ها و دروغ پردازیها و خرافات های بسیاری که در مورد این حادثه اتفاق افتاده است، برمی دارد. استاد مطهری با دانش و مطالعات زیادی که داشتند، زندگی امام حسین را به صورت واقعی برای ما در این کتاب بیان فرموده اند.


کتاب لطفاً گوسفند نباشید نوشته محمود نامنی توسط خانم فاطمه شاهنظری معرفی گردید.

این کتاب در مورد امید به آینده، زندگی، اعتماد به نفس، نپذیرفتن شکست، انسان بودن و خنده و ...است. همچنین جملات تاکید کننده بسیار زیبایی دارد. این کتاب بیان می کند، انسان یعنی فکر کردن و تعقل، نه فقط زنده بودن. همچنین در مورد اعتماد به نفس بیان می کند که اعتماد به نفس یعنی نگاه مثبت به زندگی، پذیرفتن نقاط ضعف و ....

در مورد خنده می گوید در زنندگی سعی کن بخندی، و بهشت یعنی خنده و شادی.


کتاب بچه های قالیباف خانه نوشته هوشنگ مرادی کرمانی توسط خانم مرضیه برمکی معرفی شد.  

قهرمانان این داستان خدیجه، اسد و رضا هستند. خدیجه و اسد از بچگی در قالیبافخانه که محل بسیار مرطوبی بوده است بزرگ شده اند و به تازگی با هم ازدواج کرده اند. این دو زندگی را به سختی و رنج درد و فقر گذرانده اند. اکنون خدیجه باردار شده و دوران حاملگی سختی را می گذراند. اسد به دنبال کار می گردد تا زیر بار ظلم صاحبان قالیبافخانه نرود ولی کار پیدا نمی کند. خدیجه به علت مشکلات ناشی از کار در قالیبافخانه (رماتیسم و تغییر شکل استخوانهای لگن) هنگام زایمان، فوت می کند و بچه نیز از دست می رود. اسد به دنبال این حادثه تلخ، راه شهر را در پیش می گیرد و از آن روستا و مردمان آنجا دور می شود.


کتاب صمیمیت، تاثیرگذاری و نفوذ در 10 دقیقه نوشته سید مجتبی حورایی توسط خانم مریم کاجی معرفی گردید.

دنیا، دنیای ارتباطات است. ما بیشتر وقت مان را صرف ارتباط با دیگران می کنیم. 75 درصد موفقیت و 75 درصد وقت روزانه ما به رابطه ما بستگی دارد. رابطه موفق و موثر باعث موفقیت می شود. افراد موفق ابتدا صمیمی می شوند و بعد روی افراد نفوذ می کنند. این کتاب در مورد هنر گوش دادن، کشف نکات مورد علاقه مخاطب، کشف روش ارتباطی افراد، چگونه جذاب باشیم و فن نصیحت  صحبت می کند.


کتاب فوت کوزه گری نوشته مصطفی رحماندوست، توسط لیلی ممیز معرفی شد.

این کتاب در مورد ضرب المثل های فارسی است که موارد مشابه آن نیز نوشته شده است. در این کتاب داستانهایی در رابطه با ضرب المثل ها ی ذکر شده، بیان شده است. به خاطر مطالب  و ضرب المثل های جذاب و زیبای این کتاب،  افراد می توانند در کنفرانس ها، سخنرانی و نوشته های شان، از این کتاب استفاده نمایند.

 



[ پنج شنبه 95/4/24 ] [ 12:43 عصر ] [ mohammad ghasem ]

نظر

برای آشنایی هر چه بیشتر کودکان با کتابهای جدید، نمایشگاهی از کتابهای جدید کودک در بخش کودک این کتابخانه برپا گردید.



[ دوشنبه 95/4/21 ] [ 6:19 عصر ] [ mohammad ghasem ]

نظر

بمناسبت هفته حجاب و عفاف، نمایشگاهی از کتابهای موجود در کتابخانه با همین موضوع برپا گردید. این نمایشگاه بخاطر آشنایی مراجعه کننده ها با  کتابهای حجاب و عفاف تشکیل گردیده و به مدت یک هفته دایر می باشد.



[ دوشنبه 95/4/21 ] [ 6:14 عصر ] [ mohammad ghasem ]

نظر

نهمین نشست کتابخوان این کتابخانه روز پنج شنبه  24 تیر ساعت 9 صبح برگزار می شود. افرادی که تمایل دارند در این نشست، به معرفی کتاب بپردازند لطفاً با کتابخانه تماس حاصل فرمایند. در ضمن همه افراد می توانند به عنوان شرکت کننده نه صرفاً معرفی کنننده کتاب، در این نشست حضور داشته باشند.



[ شنبه 95/4/19 ] [ 5:35 عصر ] [ mohammad ghasem ]

نظر

به مناسبت روز قدس و آشنایی بیشتر مراجعه کننده ها با این کتابها، نمایشگاه کتاب به مناسبت روز قدس از کتابهای موجود در این کتابخانه برپا گردید.



[ پنج شنبه 95/4/10 ] [ 12:50 عصر ] [ mohammad ghasem ]

نظر

 

جملاتی از کتاب لطفا گوسفند نباشید تالیف محمود نامنی

چون به قدرت خداوند پیوستید دیگر هیچ چیز نمی تواند شما را شکست بدهد ص321

دعای هر روزتان: با دلی سرشار از اشتیاق الهی، برای آنچه که دارم برکت می طلبم و با شگفتی به فزونی آنها می نگرم. ص320

حتی در خلوت خود، خویش را بلندمرتبه و بزرگ ببینید. ص320

به خاطر داشته باش: هرگز موانع را عظیم ندانید؛ با خود بگویید خداوند عظیم تر است یا مشکل؟ص322

به خاطر بسپار: نفرت بر یکایک اندام های تن اثر می گذارد، چون وقتی نفرت می ورزید یکایک اعضاء بدن خود را به فعالیتی منفی وا می دارید و تاوان آن را به صورت روماتیسم، آرتروز، التهاب عصبی و هزاران مرض دیگر پس می دهید، زیرا اندیشه های اسیدی در خون اسید تولید می کنند.ص 323

به یاد داشته باش: راز شادمانی آن است که هرگز شبی را با این اندیشه که در گوشه ای از جهان با کسی دشمنی دارید، سر بر بالین نگذارید. ص367

 



[ یکشنبه 95/4/6 ] [ 11:37 صبح ] [ mohammad ghasem ]

نظر

 

غاده همسر شهید چمران با فرهنگ اروپایی بزرگ شده بود. پدرش بین آفریقا و ژاپن مروارید تجارت می کرد .
غاده نویسنده بود و شاعر. پر از احساس بود و از جنگ متنفر. از رویارویی با آدمهایی که با جنگ سر و کار داشتند خوشش نمی اید. برای همین وقتی امام موسی صدر گفت به سراغ چمران برود و با بچه های یتیم موسسه اش آشنا شود ، گفت: من از این جنگ ناراحتم ، و هر کسی هم در این جنگ شریک باشد، نمی توانم ببینم...

شش ماه از ملاقات غاده با امام موسی صدر گذشت. یک شب تقویمی به دستش رسید که دوازده نقاشی داشت. یک نقاشی نظرش رو جلب کرد. توی یه صفحه ی سیاه، شمعی کشیده بود که نور کمی داشت. زیرش نوشته بود: من ممکن است نتونم این ظلمت رو از بین ببرم، اما با همین روشنایی کم،فرق بین ظلمت و نور، حق و باطل رو نشون میدم. و اگر کسی دنبال نور باشد ، این نور هر چقدر کوچک باشد، در قلب او بزرگ خواهد بود...
غاده دنبال نور بود و اون شب به خاطر این نقاشی و نوشته اش خیلی گریه کرد. اما نمی دونست کی نقاشی رو کشیده...

:
یه روز یکی از دوستاش می خواست بره موسسه بچه های یتیم. غاده به خاطر قولی که ماه ها قبل به امام موسی صدر داده بود ، باهاش رفت. اونجا اولین بار مصطفی رو دید. لبخند و آرامش مصطفی غاده رو شوکه کرد. فکر می کرد آدمی که با جنگ گره خورده باید آدم قسی القلب و خشنی باشه . اما مصطفی مهربون و سر به زیر و آرام بود.
با مصطفی همکلام شد. مصطفی نقاشی شمع رو آورد. غاده گفت نقاشی رو دیده و خیلی متاثر شده، اما نمی دونه چه کسی اون رو کشیده.... وقتی مصطفی گفت: من کشیدم، غاده غافلگیر شده بود و متعجب. بهش گفت: شما کشیدید؟ شما که با جنگ و خون زندگی می کنید ، فکر نمی کنم بتونید اینقدر احساس داشته باشید... بعد اتفاق عجیب تری افتاد. مصطفی شروع کرد به خوندن شعرهای غاده. غاده غافلگیر شده بود. مصطفی گفت: هر چه نوشته اید خوانده ام و دورادور با روحتان پرواز کرده ام ...و اشکهاش سرازیر شد. اولین دیدار مصطفی و غاده زیبا بود...

ارتباطش با موسسه شروع شد. غاده حجاب درستی هم نداشت.توی سفر به یکی از روستاها مصطفی بهش یه هدیه داد. خیلی خوشحال شد و همونجا باز کرد. هدیه رو که دید جا خورد. یه روسری بود. مصطفی با لبخند گفت: بچه ها دوست دارند شما رو با روسری ببینند. از آن موقع روسری به سر کرد...

مصطفی قدم به قدم غاده رو به سمت اسلام برد. و بعد ازدواج کردند. ازدواجی که با مشکلات عجیبی همراه بود

تقریبا همه مخالف بودند و می گفتند:دیوونه شدی غاده؟ این مرد ( چمران) بیست سال از تو بزرگتره. ایرانی است. همه اش توی جنگه . پول نداره. همرنگ ما نیست.حتی شناسنامه نداره...

روزی که مصطفی رفت خواستگاری ، مادر غاده بهش گفت: شما می دونی این دختری که می خوای باهاش ازدواج کنی ، چطور دختری است؟ این دختر صبح که از خواب بیدار میشه ، وقتی میره مسواک بزنه ، تا برگرده عده ای تختش رو مرتب کرده اند، لیوان شیرش رو جلوی در اتاقش آورده و قهوه اش رو آماده کرده اند. شما نمی تونی با این دختر زندگی کنی. شما نمی تونی براش مستخدم بیاری.. مصطفی خیلی آرام این حرفها رو گوش داد و گفت: من نمی تونم براش مستخدم بگیرم، اما قول میدم تا زنده ام وقتی بیدار شد تختش رو مرتب کنم و لیوان شیر و قهوه اش رو روی سینی بیارم دم تختش... غاده میگه: مصطفی تا وقتی شهید شد اینطوری بود. وقتی هم بهش می گفتم چرا اینکارو می کنی؟ می گفت: به مادرتون قول دادم تا زنده ام اینکار رو کنم
.
مهریه ام یک جلد کلام الله مجید بود و تعهد داماد به اینکه مرا در راه تکامل و اهل بیت و اسلام هدایت کند. اولین دختری بودم که در صور چنین مهریه ای داشت. برای مردم و خانواده ام عجیب بود
.
دو ماه بعد از ازدواج دوستش گفت: غاده! تو از خواستگارهات خیلی ایراد می گرفتی. این بلنده ، این کوتاه است ... پس چطور زن دکتر شدی که سرش مو نداره ...
غاده گفت: مصطفی کچل نیست، اشتباه میکنی...
دوستش فکر می کرد غاده دیوونه شده که بعد از این همه مدت نفهمیده چمران مو نداره.... غاده اون روز اومد خونه. در رو باز کرد و تا چشمش افتاد به مصطفی ، شروع کرد به خندیدن. مصطفی گفت: چرا می خندی؟ غاده گفت: مصطفی! تو کچلی؟ نمی دونستم ... وقتی امام موسی صدر قضیه رو فهمید گفت: مصطفی!تو چیکار کردی که غاده تو رو ندید...
غاده میگه این همه مدت محو زیبایی باطنی مصطفی شده بودم و ظاهرش رو نمیدیدم.

داستان زندگی زیبای شهید چمران در کتاب نیمه پنهان ماه " شهید چمران"

این متن گزیده ای از کتاب نیمه پنهان ماه ، چمران به روایت همسر ایشان می باشد. این کتاب در کتابخانه موجود است.


 



[ یکشنبه 95/4/6 ] [ 10:36 صبح ] [ mohammad ghasem ]

نظر

:: مطالب قدیمی‌تر >>

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه