فصل پنجم: سکوت؛ نوشته محمدرضا بایرامی؛ انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تعداد صفحات:172
این داستان در قالب پنج فصل برای مخاطبان گروههای سنی «د» و «هـ» نوشته شده است.
نویسنده میکوشد تا مراحل زندگی یک جوان 17 ساله را از قبل از انقلاب تا پیروزی انقلاب را به تصویر بکشد.
از فصل آغازین خواننده در مییابد که قهرمان داستان، نوجوانی است که در محلة جنوبی تهران یعنی نازیآباد به مدرسه میرود. اوضاع مالی خانواده مساعد نیست. پدر راننده کامیون است و جوان قصه ناچار است بعد از مدرسه کار کند. از فروش توت تا بستنی یخی. گاهی نیز او حتی پول ندارد که یک ساندویچ کامل بخرد. به سینما علاقه مند است و ...
فصل دوم: وقتی در کوچه قدم میزد، ساواک او را میگیرد و او گمان میکند که به جرم همکاری با امیر در سرقت است و ...
فصل سوم: خانوادة آقای صدری که دختری به نام فرشته دارند و خیلی اهل مطالعه هستند، یکی از خانههای محله را اجاره میکنند. روزی جوان داستان فرشته را تعقیب میکند ...
فصل چهارم: او متوجه میشود که بازجویی به خاطر تظاهرات مردمی بر علیه رژیم است ...
فصل پنجم: او تازه متوج
<br>
ه میشود که علت بازداشت، خانوادة صدری است و او باید ...
[ دوشنبه 95/6/8 ] [ 12:11 عصر ] [ mohammad ghasem ]