دشتبان؛ نوشته احمد دهقان؛ انتشارات کتاب نیستان؛ تعداد صفحات: 243
دشتبان ماجرای یک خانواده روستایی در جنگ است؛ خانوادهای که پدر و پدربزرگ در آن دشتبان بودهاند و در کنار رود الوند نزدیک قصرشیرین زندگی میکردند؛ اما جنگ به آنها هجوم میآوَرَد و مجبور به فرار میشوند و در طول این فرار و ترک دیار، حوادثی پیش میآید که باعث میشود تا آنها به یک دره و غار پناه ببرند، مدتی آنجا میمانند و پس از پشت سر گذاشتن حوادثی داستان در اواسط فصل زمستان پایان مییابد. راوی این کتاب مثل داستانهای قبلی دهقان، «ناصر» نام دارد که اتفاقات را در 16 فصل روایت میکند.
بعد از شروع حملات عراق، با شدّت گرفتن حملات هواپیماهای عراقی و قتل عام مردم و فرار خانوادههای جنگزده به سمت دشت ذهاب، پدر ناصر خانواده را در غارسرخ پناه میدهد و خودش برای کمک به مردم، به صحنههای خونین رویارویی با دشمن متجاوز بر میگردد، اما بعد از مدتی فرمانده پدر را زخمی و تیر خورده به غار میآورد. مادر با محلول برگ بلوط به شستشوی زخمها و مداوای گیاهی پدر میپردازد. پدربزرگ و ناصر برای آوردن وسایل مورد نیازشان با به جان خریدن همه خطرات، به خانه بر میگردند و با دشواریهای فراوان وسایل موردنیاز را بار الاغی کرده و به سختی در میان آتش دشمن به غار سرخ میآورند. پدر حالش خوب میشود و فرمانده دوباره به سراغش میآید و او را برای کمک به مردم با خود میبرد. و به او میگوید: "تو همه جا را میشناسی. کسی را نداریم که کوره راهها را بلد باشد. باید بیایی کمک مردم." و به این ترتیب فصل جدیدی از اتفاقات شروع میشود...
نویسنده در مورد کتابش اینگونه بیان میدارد که: " «دشتبان» روایت، تلاش آدمها را برای زنده ماندن است. در داستان، آدمهایی هستند که از یک طرف، با طبیعت مبارزه میکنند تا زنده بمانند و از یکسو با دشمن پیش رو و این نکته تا پایان کتاب مورد توجهم بوده و شاخصه اصلی آن محسوب میشود... در این کار میخواستم جنگ را از منظری که تا به حال دیده نشده است، ببینم".
[ دوشنبه 95/6/8 ] [ 12:5 عصر ] [ mohammad ghasem ]